کاکتوس

بازی زبانی ما

چهارشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۲۷ ب.ظ

ویتگنشتاین یک نظریه داره به اسم بازی‌های زبانی. خیلی ساده تا جایی که من به یاد دارم-مدت‌هاست فاصله گرفتم- میگه زبان پیکره‌ای از کارکردهای زبانی متفاوته. هرکدوم از این بازی‌های‌ زبانی با شکلی از زندگی منطبق هستند. برای فهمیدن یک بازی زبانی باید در اون بازی که شکلی از زندگی در بستر خاصی هست، شرکت کنیم.
 

احتمالا این تجربه رو داشتید که با دوستتون دوتایی یک چیزی رو دیدید، بعد به هم نگاه کردید و هر دو خندید. بقیه هم هاج و واج نگاهتون کردن. یا در مجلسی یک بیت شعر خوندید و بحث‌ها و گفت‌‌وگوها خاموش شده و همه سکوت کردن. در واقعیت یا سریال‌ها و فیلم‌ها افراد خارجی رو دیدید که آشنایی کمی با زبان فارسی دارن و از شنیدن بعضی ضرب‌المثل‌های ایرانی گیج شدن. یا احتمالا بچه‌ها رو اوایلی که شروع به حرف زدن میکنن دیدید که رفتارشون نسبت به کلمه‌های یکسان با معانی متفاوت بامزه است. همه این‌ها داره همون چیزی رو پررنگ میکنه که ویتگنشتاین میگه. هرکدوم از این گروه‌ها و آدم‌ها بازی‌های زبانی خاص خودشون رو دارن که برای فهمیدنش باید وارد بازیشون تو اون بستر بشید. 
 

به نظرم داشتن بازی‌های زبانی با بعضی گروه‌ها و آدم‌ها یکی از موهبت‌هایی هست که میتونیم داشته باشیم. مثلا به جای اینکه ساعت‌ها و ساعت‌ها از یک مسئله صحبت کنی با یک بیت شعر تمام حرفت رو منتقل میکنی و اون آدم‌ها هم چون با تو در یک بازی زبانی هستند، ساعت‌ها و ساعت‌ها به چیزی گوش نمیدن. به جای اینکه واژه‌ها رو قطار قطار کنار هم ردیف کنی با یک لبخند یا یک نگاه حست رو به عزیزت منتقل میکنی. او هم چون در بازی زبانی تو هست حست رو فهم میکنه. به جای اینکه از حست، نگاهت نسبت به یک مسئله روزها صحبت کنی، یک اثر هنری رو ارائه میکنی و خیلی از آدم‌هایی که بازی رو بلدن هزار هزار بار حست و نگاهت رو میشنون.
 

یک وقت‌هایی هم مثل این روزها وقتی یک دوست لبنانی دور داری و از غمی که روی قلبش نشسته غمیگینی و نمیدونی باید چی بگی که کمی قلبش آروم بگیره، یادت میاد یک بازی زبانی مشترک باهاش داری. نمی‌خواد دست و پا بزنی که براش عربی از حست بنویسی یا انگلیسی حست رو بگی. آخرش هم به خودت نگاه کنی و بگی نشد چیزی که باید بگم رو بگم. یادت میاد یک بازی زبانی مشترک باهاش داری. میری تو همون بازی زبانی و فقط براش یک خط تایپ میکنی تا کمی قلبش آروم بگیره... 

«فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین»...  

بعد هم یادت میاد خودتم تو همین بازی بودی و حواست نبوده. پس برای خودتم تکرار میکنی «فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین»... 

  • ۹۹/۰۵/۱۵
  • فاطمه نظریان

نظرات  (۲)

  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • 😢😢

    چه قدر خوبی شما. 

    من و به وجد آورد این نوشته ...

     

    پاسخ:
    خودت خوبی عزیزم.
    خوشحالم. :)
  • فاطمه ‌‌‌‌
  • چقدر من این آیه رو دوست دارم و بهم آرامش میده...

     

    من همیشه کنجکاو بودم بدونم این نظریه‌ی ویتگنشتاین به‌طور کلی چی میگه و الان خوشحال شدم شما مختصر و مفید و به زبون ساده توضیحش دادین. پس منظورش از «بازی زبانی» همون بستر زبانی مشترکه؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی